آخرین شعر

این آخرین سلاممه به اون که با من مونده بود

به اون که با چشمای خود،برای من شعری سرود

این آخرین شعر منه،دستای من خسته شدن

واژه ها توی دل من مردن و یخ بسته شدن

این آخرین حرفای من کاش به گوش اون برسه

بدونه که واسه دلم تولد یک نفسه

کاش برگرده کنار من آخرین التماسمه

کاش بدونه که اون هنوز مالک عشق و قلبمه

این آخرین کلام من با این وجود خستمه

هنوز عکس یادگاریش تو قابه و تو دستمه

این آخرین گریه ی من واسه فراق اون شده

آبادی دنیای من با نبودش ویرون شده

این آخرین قطره ی اشک به پای چشمای اونه

دستای سرد من هنوز عاشق دستای اونه

این آخرین فریاد من اسم اونو داد میزنه

میگه نرو پیشم بمون این رسم عاشق بودنه

این آخرین امید من برای پیشش موندنه

نبود اون کنار من مرثیه مرگ رو خوندنه

این آخرین یادگاریم واسه اونه که عاشق بود

یه کم فکر کن میشناسیدش،همون که قلبمو ربود

این آخرین قطره خون دست سرد و خستمه

این آخرین کلام من با این لبای بستمه

این آخرین سکوت من فریاد عاشق بودنه

این آخرین درس عشقو از خود اون آموختنه

این آخرین بیت منه،فکر میکردم عاشقمه

دوسش داشتم،دنیام بودش،این آخرین قافیمه

 

شعر از پرمین محمودنژاد



نظرات شما عزیزان:

علی
ساعت19:45---16 تير 1392
سلام
عالی بود پرمین خانم عزیز
واقعا سوزناک...اما امیدوارم فقط یک تعهد خیالی باشه و به سرودن شعرهای زیباتون ادامه بدید
ببخشید جسارت میکنم
من زیاد از این سبک چیزی نمیدونم
ولی چند جا از وزن خارج شده بودی
وفکر نکنم التماسمه و قلبمه همقافیه باشن
آخه منکه متخص هم نیستم برام فاش بود
اونو بهتره عوضش کنید
ولی در کل مفهوم و ریتم قشنگی داشت
ادامه بدین
موفق باشین
خدانگهدار


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : یک شنبه 16 تير 1392برچسب:, | 14:30 | نویسنده : پرمین |
  • یکتا گستر
  • خرید بک لینک